سجده نکردن شیطان بر آدم و اخراج او

از هفتاد و سه حرف اسم اعظم خداوند، بیست و پنج حرف را خداوند به آدم آموخت و خداوند دستور داد تا همه بر آدم سجده کنند و همه فرشتگان و جنّیان بر آدم سجده کردند و قابل ذکر است که این سجده نه به خاطر آدم بلکه جهت اطاعت از فرمان خداوند بود. و ابلیس که در صف ملائک بود تکبّر ورزید و از دستور خداوند سرپیچی کرد و این عمل او اولین معصیت او شد و خداوند از ابلیس پرسید؛ «چه چیزی تو را از سجده بر مخلوقی که من به قدرت و عنایت خویش آفریده ام منع کرده؟».(1) ابلیس گفت: خدایا مرا از این سجده بر آدم معاف کن و در مقابل به گونه ای بندگی تو را می کنم که هیچ فرشته ای تو را عبادت نکرده باشد و نیز گفت: من چگونه بر او سجده کنم که من از آتشم و او از خاک. و خداوند فرمود؛ «مرا به بندگی و عبادت تو احتیاجی نیست و چون ابلیس نافرمانی کرد خداوند او را از درگاه خود راند» و در جواب ابلیس فرمود؛ آتش از درخت است و درخت از خاک و اصل درخت از خاک و گِل است.(2)

خداوند فرشتگان را از نور، جن ها را از آتش و گروهی را از باد، و آب آفرید و غیره... و آدم را از گِل و آنگاه نور و آتش و باد و آب را در انسان جریان انداخت تا بوسیله نور فکر کند و با آتش بخورد و بیاشامد و با گرمای آتش، معده غذا را هضم کند. و خداوند درون انسان پنج عنصر قرار داد در حالی که ابلیس که از نژاد جن است تنها یکی از این پنج عنصر را در اختیار او گذاشت،(3) که ابلیس به آن مغرور شد. پس ابلیس اعتراض کرد و گفت: پس این همه عبارت و بندگی من چه می شود، اگر تو خداوند عادلی هستی؟ خداوند فرمود؛ به تو هر آنچه که دنیوی باشد می بخشم و به ابلیس زندگی تا روز قیامت و قدرت را به او عطا کرد تا قادر به فریب آدمیان باشد و به هر شکلی که می خواهد بر آنها

[18]

ظاهر شود.(1)

آن هنگام که پروردگار نیروی تسلط بر انسان را به ابلیس عنایت کرد، آدم فرمود؛ بار خدایا تو نیروی تسلط بر من و نسل من را به ابلیس بخشیدی. به من و فرزندانم چه می دهی؟ فرمود؛ به اندازه هر گناهی همان گناه و به اندازه هر کار خیر و نیکی دَه برابر پاداش می دهم و آدم بیشتر از این را طلب کرد و خداوند توبه را تا آخرین دقایق حیات از انسان قبول کرد و آدم باز هم بیشتر درخواست کرد و خداوند فرمود؛ بی حساب خواهم بخشید و آدم به همین امر اکتفا کرد.(2)

خداوند متعال حقایق هر علمی را به آدم آموخت و سپس ارواح «محمّد صلی الله علیه و آله ، علی علیه السلام ، فاطمه علیهاالسلام ، حسن علیه السلام و حسین علیه السلام » را 44 در پشت آدم قرار داد، بگونه ای که نور وجود آنها تمام عرش را فرا گرفت و خداوند دستور داد تا همگان در برابر عظمت آدم سجده کنند.

هنگامی که روح بر آدم دمیده شد، او به عطسه افتاد و خداوند امر کرد تا جمله «الحمد اللّه رب العالمین» را بگوید. و هنگامی که دید فرشتگان بر او سجده کردند، دچار غرور شد از خداوند سؤال کرد، آیا مخلوقی محبوب تر از من آفریده شده است؟

خداوند پاسخ داد؛ بله آنها گروهی هستند که خلقت تو به خاطر وجود آنهاست. آنها ارواح پاک پنج تن هستند و این بشارت خداوند بر آدم به وجود پنج تن بود.(3)

آدم به بالاترین نقطه عرش نگاه کرد، خداوند فرمود؛ این ارواح، برترینِ مخلوقات من می باشند به وسیله آنها می دهم و باز می گیرم و توسط آنها پاداش می دهم و مجازات می کنم و تو ای آدم به آنها توسّل بجوی، هرگاه دچار گرفتاری و مصیبتی گشتی.

1 - قصه های قرآن، ترجمه زمانی، ص 22؛ قصه های قرآن، رضوی، ص 10.2 - داستان پیامبران، ص 13.3 - عنصر جن از آتش است.1 - اقتباس از سوره اعراف، آیات 14 و 15؛ سوره حجر، آیات 37 و 38.2 - داستان پیامبران، ص 14.3 - داستان پیامبران، با تلخیص و اضافات، ص 14 و 15.

 

منبع : hawzah.net